امروز رسانه ها خبر از حمله به منزل شیخ شجاع مهدی کروبی را دادند و چندی پیش خبر نصب درب آهنی مقابل منزل آقای موسوی و خانم رهنورد، و هیچ خبری از وضعیت این آقایان و همسرانشان نداریم.
به یاد سخنان آقاق کروبی در مناظره تلوزیونی با آقای موسوی قبل از انتخابات افتادم. که هشدارهایی را می دادند و تذکراتی را به آقای موسوی که راه سختی در پیش است و ممکن است با مشکلات بسیاری مواجه شوند و هردو آمادگی خود را برای رویارویی با مسائل پیش رو اعلام کردند و می دانستند که در چه راهی قدم می گذارند.
گویی همان زمان پیش بینی هایی وجود داشت از عملکردهای دولت و حاکمان فاسد که چه در سر دارند و چه برنامه ریزی هایی کرده اند. ولی به گمانم خودشان هم انتظار این همه وحشیگری و اوباشیگری را نداشتند که در این خصوص روی همه را سفید کردند.
در این مدت شاهد وقایع دردناکی بودیم.عده ای جانشان را از دست دادند و بسیاری را به زندانها انداختند از مردم عادی گرفته تا فعالان سیاسی و حقوق بشر و روزنامه نگار و خبرنگار و ...
و ما در خبرها خواندیم از شکنجه ها و سختی هایی که بر آنها می گذرد، از شرایط سخت و دشوار آنها از دادگاههای نامنصفانه آنها و نتوانسیم هیچ کاری انجام دهیم نمی دانم می توانستیم و نکردیم یا کاری از دستمان برنیامد نمی دانم آیا تمام تلاشمان را کردیم یا هنوز جایی بیشتر برای تلاش کردن وجود داشت . و اکنون نزدیک به دو سال است که این وضعیت شروع شده و ما هر روز شاهد بدتر شدن این اوضاع هستیم و امروز هم نوبت به آقایان کروبی و موسوی و همسرانشان رسید.
آیا اینبار نیز می توانیم به راحتی بگذریم و دست روی دست بگذاریم و منتظرخبرهای جدید باشیم که چه می شود بلکه از جایی خبری دریافت کنیم یا منتظر بیانیه ای هستیم یا مناسبتی که به خاطر آن به خیابان بیاییم آیا دلیلی بزرگتر از این می خواهیم.
درست است که جو امنیتی شدیدی در این شرایط ایجاد می کنند و هرگونه اعتراضی را با وحشیگیری های خود خنثی می کنند و عده ای در این میان کشته یا دستگیر می شوند و به هرحال هزینه هایی به همراه دارد، اما باید بدانیم هرکدام از ما اگر زمانی رنگی به عنوان سبز را برگزیدیم یا دستانمان را به علامت پیروزی بالا بردیم یا مشتهامان را گره کردیم و خواهان نابودی دیکتاتوری شدیم، خواه ناخواه وارد راهی شدیم با همه عواقب و آنچه که در پی دارد. و امروز در این مسیر به این نقطه رسیدیم.
اگرچه در این مدت انتقادات بسیاری به آقایان کروبی و موسوی وجود داشت اما آنها بر سر مواضع خود ایستادگی کردند و اکنون ما نباید آنها را تنها بگذاریم.
همانطور که خانواده هایی در مقابل زندان اوین تجمع می کردند و می کنند برای گرفتن پاسخی از وضعیت زندانیان ما نیز در مقابل زندان آقایان کروبی و موسوی و همسرانشان تجمع کنیم و خواستار آزادی آنها باشیم.
در سایت خبری تابناک که از حامیان دولت می باشد در یک روز دو خبر را منتشر کرد، یکی با عنوان تبرئه شدن متهم معروف به "عقرب سیاه" به جرم تجاوز به عنف که باعث آزار 30 زن و دختر جوان شده است. و دیگری خبر از چادر زدن عده ای دختر دانشجو در ارک به مدت سه روز که می خواستند اعتراض خود را به قوه قضاییه برای دستگیری به قول خودشان سران فتنه نشان دهند.
واقعا تاسف بار است آنچه که شاهدش هستیم و خطابم به دخترانی است که خواهان مجازات رهبران جنبش سبز هستند، شما کجا به جستجوی عدالت آمده اید؟ اگر این قضیه را که آیا آقایان موسوی و کروبی متهم هستند یا نه را به کناری بگذاریم، آیا شما ازاین دستگاه قضایی که حکم به تبرئه کردن که به نوعی قاتل زنان و دختران این مملکت آن هم به طرزی وحشیانه، که ممکن بود شما نیز یکی از آن قربانیان باشید، می دهد چه انتظاری دارید؟ آیا شما واقعیتهایی که در اطرافتان می گذرد را می بینید یا اینکه خود را به کوری و کری زده اید؟ نمی خواهم مانند عوامل حکومتی که به راحتی به دیگران هرگونه تهمتی می زنند، به شما تهمتی بزنم و شما را جیره خوار این حکومت بدانم یا بگویم که شما به دنبال منافعتان هستید و جاسوس فلان سازمان یا گروهک اید کاری که سردمداران این حکومت به راحتی انجام می دهد در حالیکه ادعای حکومت اسلامی را هم با خودشان به یدک دارند.
از شما می پرسم این همه اعدام های فله ای که به دلایل مختلف در این کشور صورت گرفت آیا جرم آنها سنگین تر از یک متجاوز به چندین زن و دختر بی پناه بود؟ آیا داشتن عقیده ای متقاوت بدون آسیب به دیگران جرمش اعدام است؟ شاید در این میان تنها حاکمان دروغگو از ترس به خطر افتادن موقعیت خود دچار آسیب می شوند؟ آیا جرم به همراه داشتن چند گرم مواد مخدر با این جرم برابری نمی کند که آنها باید به دار آویخته شوند و این شخص که خود آن را عقرب می نامند زنده بماند و در میان مردم بچرخد و به کار وحشیانه خود ادامه دهد.
آیا جرم مردمی که اعتراضشان را مطرح می کنند زندان و شکنجه و گلوله و باتوم است؟ آیا شما از این مردم نیستید و در میان آنها زندگی نمی کنید؟ آیا شما از زنان و دختران این سرزمین نیستید که ببینید با زنان و دختران چه می کنند؟ در زندانها با آنها چگونه رفتار می شود؟ چه احکامی برای کارهای ناکرده شان صادر می کنند؟
مسلما که نیستید چراکه همان کسانیکه شما از آنها جانبداری می کنید متجاوزان به زنان و دختران و ناموس این سرزمین هستند
چرا که در این صورت به دفاع از دشمن مردم بر نمی خاستید و به جای مجازات کسانی که برای آزادی این سرزمین و مردمانش تلاش می کنند، در صف مردم قرار می گرفتید.
آیا می توان چشم را بر این واقعیت ها بست و با نام عدالت از چنین دستگاه قضایی فاسدی خواسته ای داشت؟